سرگئی آلکساندروویچ یسنین ( به روسی: Серге́й Алекса́ндрович Есе́нин ) ( زاده ۳ اکتبر ۱۸۹۵ – درگذشته ۲۸ دسامبر ۱۹۲۵ ) شاعر روس و یکی از محبوب ترین شاعران روسیه در قرن بیستم بود. یسنین در ۲۸ دسامبر ۱۹۲۵ در حالی که به شدت مورد دشمنی بولشویکها بود رگ مچ دست خود را زد، آخرین سطور شعرش را با خون خود نوشت و خود را حلق آویز کرد.
... [مشاهده متن کامل]
بدرود دوست من
بی آن که دست ها را بفشاریم و حرفی بزنیم
غمگین مباش
خم به ابرو نیاور
دراین زندگی، مردن چندان تازگی ندارد
و زیستن نیز دیگر چیز تازه ایی نیست
لئون تروتسکی در جایی می نویسد، یِسنین از دستمان رفت، شاعری خوب و اصیل، شاعری چنین باطراوت و خوشایند. به ارادهٔ خود رفت و در واپسین دم حیات با خون خود وداع گفت، با دوستی ناشناس - با همهٔ ما شاید.
ریشه های یسنین سخت مردمی است، و این زمینهٔ «مردمی» او نیز مانند همهٔ ابعاد زندگی وی ساختگی نبود، دلیل آن نه در شعرهای شورشی او که باز هم در تغزل او است:
در بیشه های خلیج، نزدیک شیب تپه ها، پاییز آمده است، پاییزی لطیف… مادیان حنایی رنگی یال می افشاند.
سرگئی یسنین در کونستانتینووو ( Konstantinovo ) در استان ریازان ( Губерния، Gubernia ) از امپراتوری روسیه در یک خانواده دهقان به دنیا آمد. او بیشتر دوران کودکی خود را با پدربزرگ و مادربزرگش، که او را پرورش دادند به سر برد. او در سن ۹ سالگی شروع به نوشتن شعر کرد.
در سال ۱۹۱۲، یسنین به مسکو رفت، که در آن او خود را با کار به عنوان یک مصحح در یک شرکت چاپ روزگار می گذراند. سال بعد او در دانشگاه شانیاوسکی مسکو به عنوان یک دانشجوی خارجی ثبت نام کرد و به مدت یک سال و نیم در آنجا به تحصیل پرداخت. اشعار اولیه او از فرهنگ مردم روسیه الهام گرفته بود. در سال ۱۹۱۵، او به پتروگراد رفت، جایی که او با الکساندر بلوک، سرگئی گورودتسکی، نیکولای کلیو و آندره بلی از شاعران معاصرش آشنا شد و به خوبی در محافل ادبی شناخته شد. بلوک در حرفه ای شدن یسنین عنوان یک شاعر نقش به خصوص داشت. یسنین می گفت که بلی معنای تغزل بلوک و کلیو را به او آموخت.
در سال ۱۹۱۶، یسنین اولین کتاب شعرش رادونیتسا ( Радуница: روسی ) را منتشر کرد. از طریق مجموعه شعرهای حزن انگیز خود در مورد عشق و زندگی ساده، او به یکی از شاعران محبوب روزگار خود تبدیل شد. ازدواج اول او در سال ۱۹۱۳ با آنا ایزیادنوا ( Izryadnova ) هم کارش در خانه چاپ و نشر بود که حاصل این ازدواج یک پسر به نام یوری بود.
... [مشاهده متن کامل]
بدرود دوست من
بی آن که دست ها را بفشاریم و حرفی بزنیم
غمگین مباش
خم به ابرو نیاور
دراین زندگی، مردن چندان تازگی ندارد
و زیستن نیز دیگر چیز تازه ایی نیست
لئون تروتسکی در جایی می نویسد، یِسنین از دستمان رفت، شاعری خوب و اصیل، شاعری چنین باطراوت و خوشایند. به ارادهٔ خود رفت و در واپسین دم حیات با خون خود وداع گفت، با دوستی ناشناس - با همهٔ ما شاید.
ریشه های یسنین سخت مردمی است، و این زمینهٔ «مردمی» او نیز مانند همهٔ ابعاد زندگی وی ساختگی نبود، دلیل آن نه در شعرهای شورشی او که باز هم در تغزل او است:
در بیشه های خلیج، نزدیک شیب تپه ها، پاییز آمده است، پاییزی لطیف… مادیان حنایی رنگی یال می افشاند.
سرگئی یسنین در کونستانتینووو ( Konstantinovo ) در استان ریازان ( Губерния، Gubernia ) از امپراتوری روسیه در یک خانواده دهقان به دنیا آمد. او بیشتر دوران کودکی خود را با پدربزرگ و مادربزرگش، که او را پرورش دادند به سر برد. او در سن ۹ سالگی شروع به نوشتن شعر کرد.
در سال ۱۹۱۲، یسنین به مسکو رفت، که در آن او خود را با کار به عنوان یک مصحح در یک شرکت چاپ روزگار می گذراند. سال بعد او در دانشگاه شانیاوسکی مسکو به عنوان یک دانشجوی خارجی ثبت نام کرد و به مدت یک سال و نیم در آنجا به تحصیل پرداخت. اشعار اولیه او از فرهنگ مردم روسیه الهام گرفته بود. در سال ۱۹۱۵، او به پتروگراد رفت، جایی که او با الکساندر بلوک، سرگئی گورودتسکی، نیکولای کلیو و آندره بلی از شاعران معاصرش آشنا شد و به خوبی در محافل ادبی شناخته شد. بلوک در حرفه ای شدن یسنین عنوان یک شاعر نقش به خصوص داشت. یسنین می گفت که بلی معنای تغزل بلوک و کلیو را به او آموخت.
در سال ۱۹۱۶، یسنین اولین کتاب شعرش رادونیتسا ( Радуница: روسی ) را منتشر کرد. از طریق مجموعه شعرهای حزن انگیز خود در مورد عشق و زندگی ساده، او به یکی از شاعران محبوب روزگار خود تبدیل شد. ازدواج اول او در سال ۱۹۱۳ با آنا ایزیادنوا ( Izryadnova ) هم کارش در خانه چاپ و نشر بود که حاصل این ازدواج یک پسر به نام یوری بود.