سرکیسه سست کردن. [ س َ س َ / س ِ س ُ ک َ دَ ]( مص مرکب ) مجازاً در تداول عوام ، خرج کردن. هزینه کردن. بذل و بخشش نمودن. رجوع به سرکیسه گشادن شود.- سرکیسه عهد سست کردن ؛ بدعهدی کردن. بی وفایی نمودن : تا لوح جفا درست کردی سرکیسه عهد سست کردی.خاقانی.