سرکه پیشانی. [ س ِ ک َ / ک ِ ] ( ص مرکب ) ترشرو. ( غیاث ). کنایه از اخم رو و بیدماغ. ( آنندراج ) : به نان خشک قناعت نمیتوان کردن چه نعمتی است که افلاک سرکه پیشانی است.
صائب ( از آنندراج ).
سرکه پیشانی اگر باشد پسر در روز رزم هیچ از آن شمشیر دندان دلیران کند نیست.