دیکشنری
مترجم
بپرس
سرکله
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( سرکلة )
سرکلة. [ س َ ک َ ل َ ] ( ع مص ) نفی بلد کردن. تبعید کردن. اخراج کردن. ( دزی ج 1 ص 650 ).
واژه نامه بختیاریکا
( سر کلِه )
افسار زینتی که معمولا بر مادیان بندند
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به معنی
بحث و جدل.
Sarkaleh
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها