سرکاری
لغت نامه دهخدا
- سرکاری کردن ؛ کارفرمایی و رسیدگی به کاری کردن.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
به معنی دولتی، حکومتی
سرکاری
کسی را سر کار گذاشتن / pranking on someone
آدم مزاحم و مچل کن, کسی که مردم رو سرکار میزاره/prankster
آدم مزاحم و مچل کن, کسی که مردم رو سرکار میزاره/prankster
( عامیانه )
صفت مشغولیت بیهوده ای است که تنها برای منحرف کردن توجه شخص نسبت به امری دیگر به وی ارجاع می شود.
صفت مشغولیت بیهوده ای است که تنها برای منحرف کردن توجه شخص نسبت به امری دیگر به وی ارجاع می شود.