سرکارگر

/sarkAregar/

مترادف سرکارگر: سرعمله

معنی انگلیسی:
boss, foreman, ganger, supervisor, head workman, gaffer, forewoman, tindal

واژه نامه بختیاریکا

سر کار دار

مترادف ها

foreman (اسم)
مدیر، متصدی، مباشر، سرکارگر، سر عمله

taskmaster (اسم)
کارفرما، سرکارگر، سر عمله، جبار، مباشر ظالم

فارسی به عربی

رییس العمال

پیشنهاد کاربران

خلیفه
لهجه و گویش تهرانی
سرکارگر ( نانوائی و قنادی و . . . ) ، سرپرست شاگردان ( قهوه خانه، مدرسه )

بپرس