سرچین. [ س َ ] ( ن مف مرکب ) خلاصه و برگزیده. ( آنندراج ). زبده و برگزیده و دست چین. ( غیاث ) : هر یکی صدهزار قصه بکر گل سرچین کلک غنچه فکر.
زلالی ( از آنندراج ).
بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند.
مفید بلخی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
میوه که بادست بچینند، میوه خوب ومرغوب ( صفت ) ۱ - آنچه که با دست چیده باشند . ۲ - هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده ( میوه و غیره ) . خلاصه و برگزیده زبده و برگزیده و دست چین .
فرهنگ معین
(سَ ) (ص مف . ) = سرچیده : ۱ - آن چه که با دست چیده باشند. ۲ - هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده (میوه و غیره ).
فرهنگ عمید
۱. میوه یا چیز دیگر که آن را با دست چیده و انتخاب کرده باشند. ۲. میوۀ خوب و مرغوب که روی سبد و ظرف میوه بچینند. ۳. هر چیز برگزیده.
واژه نامه بختیاریکا
( سَر چَین ) ( ● ) ؛ سر چکان؛ گیوتین؛ از گونه های کمباین