سرچشمه گرفتن


معنی انگلیسی:
originate, rise, stem

مترادف ها

originate (فعل)
موجب شدن، سر زدن، سرچشمه گرفتن، اغاز شدن یا کردن، سرچشمه گرفتن - ناشی شدن

emanate (فعل)
جاری شدن، بیرون آمدن، سرچشمه گرفتن، تجلی کردن

فارسی به عربی

انبثق , انشا

پیشنهاد کاربران

Grow out of
. . . . . . . . . . . . leading away from
spring from something
to be caused by something or start from something
stem from something=to develop as a result of something else

بپرس