سرپوشه

لغت نامه دهخدا

سرپوشه. [ س َ ش َ / ش ِ] ( اِ مرکب ) بمعنی سرپوش که مقنعه زنان و سرپوش دیگ و طبق و خوان باشد. ( برهان ). رجوع به سرپوش شود.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱ - آنچه بر سر دیگ کماجدان کاسه خم و جز آن گذارند تا محتوی آن محفوظ ماند . ۲ - مقنعه زنان سر انداز . یا سر پوش از سر طبق برداشتن . ۱ - از روی طبق سرپوش را بر کنار کردن . ۲ - سری را فاش کردن .
بمعنی سرپوش که مقنعه زنان و سرپوش دیگ و طبق و خوان باشد .

فرهنگ عمید

= سرپوش

پیشنهاد کاربران

بپرس