سرپوشنه. [ س َ ش ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) مطلق سرپوش است اعم از سرانداز و مقنعه زنان و سرپوش دیگ و طبق وخوان پوش و امثال آن. ( برهان ). رجوع به سرپوش شود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - آنچه بر سر دیگ کماجدان کاسه خم و جز آن گذارند تا محتوی آن محفوظ ماند . ۲ - مقنعه زنان سر انداز . یا سر پوش از سر طبق برداشتن . ۱ - از روی طبق سرپوش را بر کنار کردن . ۲ - سری را فاش کردن . مطق سرپوش اعم از سرانداز مقنعه زنان و سرپوش دیگ وطبق و خوان پوش و امثال آن .