سرپائی

لغت نامه دهخدا

سرپائی. [ س َ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) جماع و مباشرت. || فاحشه که به تشخیص وجه برای یک جماع آرند. ( آنندراج ). || بیمار سرپائی ؛ بیماری که با مراجعه به بیمارستان دارو میگیرد و نیازی به خوابیدن ندارد. مقابل بیماربستری. || خادمه غیر آشپز. خادمه ای که اطاقدار و آشپز و صندوقدار و انباردار نیست و فقط هر کار که پیش آید کند. مقابل آشپز. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران