سروبن
فرهنگ اسم ها
معنی: درخت سرو، معشوق خوش قد وقامت
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
موسیجه و قمری چو مقریانند
از سروبنان هر یکی نبی خوان.
خسروانی.
سروبنان کنده و گلشن خراب لاله ستان خشک و شکسته چمن.
کسایی.
بزیر یکی سروبن شد بلندکه تاز آفتابش نباشد گزند.
فردوسی.
بلبل شیرین زبان بر سروبن راوی شودزندواف زندخوان بر بیدبن شاعر شود.
منوچهری.
سروبن چون به شصت سال رسیدیاسمن بر سر بنفشه دمید.
نظامی.
تا نکشد شاخ تو از سروبن تا نزنی گردن شاخ کهن.
نظامی.
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست.
حافظ.
|| قد و قامت : لیلی چو شد آگه از چنین حال
شد سروبنش ز ناله چون نال.
نظامی.
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
کم ارتفاع، پایین دست/
برای مشخص کردن نشانی و یا اندازه گیری مکانی از این اصطلاح استفاده می شود. بن در اینجا یک پسوند است که به سرو منتسب شده است؛ یعنی پایین منطقه ای که درخت یا درختان سرو در آنجا قرار گرفته اند.
برای مشخص کردن نشانی و یا اندازه گیری مکانی از این اصطلاح استفاده می شود. بن در اینجا یک پسوند است که به سرو منتسب شده است؛ یعنی پایین منطقه ای که درخت یا درختان سرو در آنجا قرار گرفته اند.
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




ریشه سرو
ریشه ی درخت سرو
سرو:نام یک درخت
بن:ریشه
سروبن:نمی توان گفت ریشه های درخت سرو
پس در نتیجه می توان ذکر کرد که
سروبن درواقع همان درخت سرو میشود
برای درک بهتر درخت سرو ومعنی سروبن ، به جمله ی زیر با دقت توجه کنید
... [مشاهده متن کامل]
چو از سروبن دور گشت آفتاب کدوبنی قد کشید
اینجا می توانید متوجه بشوید این معنی را
جمله ی بالایی را معنی می کنیم
چو از سروبن دور گشت آفتاب
تا آفتاب از درخت سرو دور گشت
کدوبنی قدکشید
ریشه ی کدویی قدکشید
اینجا میتوان ذکر کرد ریشه ی کدو
اما ذکر ریشه ی درخت سرو چیزی غیر ممکن می باشد.
ツ
بن:ریشه
سروبن:نمی توان گفت ریشه های درخت سرو
پس در نتیجه می توان ذکر کرد که
سروبن درواقع همان درخت سرو میشود
برای درک بهتر درخت سرو ومعنی سروبن ، به جمله ی زیر با دقت توجه کنید
... [مشاهده متن کامل]
چو از سروبن دور گشت آفتاب کدوبنی قد کشید
اینجا می توانید متوجه بشوید این معنی را
جمله ی بالایی را معنی می کنیم
چو از سروبن دور گشت آفتاب
تا آفتاب از درخت سرو دور گشت
کدوبنی قدکشید
ریشه ی کدویی قدکشید
اینجا میتوان ذکر کرد ریشه ی کدو
اما ذکر ریشه ی درخت سرو چیزی غیر ممکن می باشد.
ツ
( سرو ) اسم درختی است
( بن ) یعنی ریشه یا بوته
ولی نمی توانیم بگوییم ریشه یا بوته سرو پس می گوییم ( درخت سرو )
( بن ) یعنی ریشه یا بوته
ولی نمی توانیم بگوییم ریشه یا بوته سرو پس می گوییم ( درخت سرو )
ریشه ی درخت سرو
جمله:
جمله:
ریشه های درخت سرو
درخت سرو
بالا و پایین
درخت سرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)