لغت نامه دهخدا
- سروان شهربانی ؛ افسری که جزء سازمان شهربانی باشد. سربهر. ( فرهنگستان ).
سروان. [ س َرْ ] ( اِخ ) شهرکی است [ از حدود خراسان ] و او را ناحیتی خرد است که الین خوانند و گرمسیر است. و اندر وی خرما خیزد وجایی استوار است. ( حدود العالم ). شهرکی از اعمال سیستان. در این شهر میوه های فراوان و انگور و خرمای زیاد یافت شود. و در دومنزلی بست واقع است. ( از معجم البلدان ). رجوع به سراوان و تاریخ سیستان ص 30 شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] پیشوا و رئیس و سرور. &delta، به این معنی سابقاً سلطان می گفتند.
دانشنامه عمومی
سروان (ایالات متحده). سروان ( انگلیسی: Captain ) ( به صورت کوتاه شده: CPT در نیروی زمینی و Capt در سپاه تفنگداران دریایی[ ۱] و نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا ) یک درجه افسری در سطح گروهان با درجه پرداخت O - 3 است. این درجه بالاتر از ستوان یکم و پایین تر از سرگرد قرار دارد. سروان معادل درجهٔ ناوسروان در سیستم درجه بندی نیروی دریایی است. نماد این درجه از ۲ نوار نقره ای تشکیل شده و شکل ظاهری آن در نسخه های نیروی زمینی/نیروی هوایی و سپاه تفنگداران دریایی کمی متفاوت است.
wiki: سروان (ایالات متحده)
سروان (فیلم). سروان ( به هندی: Sarvann ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی کاران جولیانی است. در این فیلم بازیگرانی همچون آمریندر گیل، سیمی چاهال و رانجیت باوا ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: سروان (فیلم)
مترادف ها
سروان، ناخدا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سروان درجه ای افسری در نیروهای مسلح و نهادهای نظامی، انتظامی و امنیتی است، که جایگاهی پایین تر از سرگرد و بالاتر از ستوان دارد.
سروان در نیروهای مسلح معمولاً سمت فرماندهی گروهان را دارد، که یگانی تاکتیکی است، که از دو یا بیشتر دسته تشکیل شده و بخشی از گردان یا یگانی جداگانه است و معمولاً از ۱۰۰ تا ۴۰۰ سرباز تشکیل شده است .
... [مشاهده متن کامل]
سروان از «سر» و « - وان» ( گونه ای دیگر از پسوند - بان به معنای نگهبان» ) ساخته شده و لفظاً به معنای «سردار، سرور» است .
سروان همچون سمت نظامی نخستین بار در سپاه هخامنشیان ( ۵۵۰ — ۳۳۰ تا میلاد ) پدید آمده و «سده بد» ( پارسی باستان: - θata - pati* ) نامیده می شد و فرمانده «سده» ( پارسی باستان: - θata* ) بوده است . هر سده از ۱۰ دهه ( پارسی باستان: - daθa* ) تشکیل می شد و صد سرباز را در بر می گرفت.
در سپاه اشکانیان ( ۲۵۰ تا میلاد — ۲۲۴ میلادی ) ، که سازمان رده بندی دهدهی سپاه هخامنشیان را به کار گرفته بود ، سده «وست» ( پارتی: wast ) نام گرفته و فرمانده آن «وست سالار» ( پارتی: wast - sālār ) خوانده می شد .
در سپاه ساسانیان ( ۲۲۴ - ۶۵۱ میلادی ) نیز همین رده بندی به کار می رفته، ولی این یگان «وشت» ( پارسی میانه: wašt ) خوانده می شده و ۵۰۰ سرباز را در بر می گرفته و فرماندهش «وشت سالار» ( پارسی میانه: wašt - sālār ) نامیده می شده است که با سروان برابر بود.
در دورهٔ پهلوی اول، این درجه را «سلطان» می نامیدند. در فارسی دری افغانستان برای درجهٔ سروان واژهٔ «تورن» و برای سروان بلندپایه تر جکتورن به کار می رود.
سروان در نیروهای مسلح معمولاً سمت فرماندهی گروهان را دارد، که یگانی تاکتیکی است، که از دو یا بیشتر دسته تشکیل شده و بخشی از گردان یا یگانی جداگانه است و معمولاً از ۱۰۰ تا ۴۰۰ سرباز تشکیل شده است .
... [مشاهده متن کامل]
سروان از «سر» و « - وان» ( گونه ای دیگر از پسوند - بان به معنای نگهبان» ) ساخته شده و لفظاً به معنای «سردار، سرور» است .
سروان همچون سمت نظامی نخستین بار در سپاه هخامنشیان ( ۵۵۰ — ۳۳۰ تا میلاد ) پدید آمده و «سده بد» ( پارسی باستان: - θata - pati* ) نامیده می شد و فرمانده «سده» ( پارسی باستان: - θata* ) بوده است . هر سده از ۱۰ دهه ( پارسی باستان: - daθa* ) تشکیل می شد و صد سرباز را در بر می گرفت.
در سپاه اشکانیان ( ۲۵۰ تا میلاد — ۲۲۴ میلادی ) ، که سازمان رده بندی دهدهی سپاه هخامنشیان را به کار گرفته بود ، سده «وست» ( پارتی: wast ) نام گرفته و فرمانده آن «وست سالار» ( پارتی: wast - sālār ) خوانده می شد .
در سپاه ساسانیان ( ۲۲۴ - ۶۵۱ میلادی ) نیز همین رده بندی به کار می رفته، ولی این یگان «وشت» ( پارسی میانه: wašt ) خوانده می شده و ۵۰۰ سرباز را در بر می گرفته و فرماندهش «وشت سالار» ( پارسی میانه: wašt - sālār ) نامیده می شده است که با سروان برابر بود.
در دورهٔ پهلوی اول، این درجه را «سلطان» می نامیدند. در فارسی دری افغانستان برای درجهٔ سروان واژهٔ «تورن» و برای سروان بلندپایه تر جکتورن به کار می رود.
سروان = سر بان => سر = بزرگ / برتر / نفر / بخش بالای هر چیزی بان = مسئول و بانی => سربان یا سروان به چم مسئول بزرگ است و در واژه سرهنگ = سر هنگ ( جمع یا جامعه و اجتماع ) => سرهنگ = بزرگ جمع و جامعه
واژه سروان کاملا پارسی است چون در عربی می شود نقیب و در ترکی واژه کاپتان این واژه یعنی سروان صد درصد پارسی است.
ترتیب درجه های نظامی:
recruit / private E - 1 سرباز صفر
private E - 2 سرباز دوم
private first class سرباز یکم
specialist / corporal سرجوخه
sergeant گروهبان سوم
staff sergeant گروهبان دوم
... [مشاهده متن کامل]
sergeant first class گروهبان یکم
master sergeant / first sergeant استوار دوم
sergeant major استوار یکم
third lieutenant ستوان سوم
second lieutenant ستوان دوم
first lieutenant ستوان یکم
captain سروان
major سرگرد
lieutenant colonel سرهنگ دوم
colonel سرهنگ تمام
second brigadier general سرتیپ دوم
brigadier general سرتیپ
major general سرلشگر
lieutenant general سپهبد
general / full general ارتشبد
منبع: سایت chimigan. com
recruit / private E - 1 سرباز صفر
private E - 2 سرباز دوم
private first class سرباز یکم
specialist / corporal سرجوخه
sergeant گروهبان سوم
staff sergeant گروهبان دوم
... [مشاهده متن کامل]
sergeant first class گروهبان یکم
master sergeant / first sergeant استوار دوم
sergeant major استوار یکم
third lieutenant ستوان سوم
second lieutenant ستوان دوم
first lieutenant ستوان یکم
captain سروان
major سرگرد
lieutenant colonel سرهنگ دوم
colonel سرهنگ تمام
second brigadier general سرتیپ دوم
brigadier general سرتیپ
major general سرلشگر
lieutenant general سپهبد
general / full general ارتشبد
منبع: سایت chimigan. com
درخت ( ، سروان بسوخت )
تبربک به خودم بخاطر سروان بودنم