دیکشنری
مترجم
بپرس
سروار
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سروار. [ س َرْ ] ( اِ مرکب ) سربار. ( رشیدی ) ( آنندراج ). رجوع به سربار شود.
گویش مازنی
/sar vaar/ جوی آب ابتدای شالیزار - اندازه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها