سرو روان ؛
در اشعار بزرگان ایران زمین ، بمعنای یک آگاهی مشاهده گر در دل است . روان یا عاملهای روان ، با برخورد به حس ( پنج حس بعلاوه حس ششم یا فکر ) باعث پدیدار شدن آگاهی میشوند .
در یک آگاهی مشاهده گر ، تنها دو عامل روانِ حضور و تمرکز ( یکسوئی ذهن ) حاضر هستند .
... [مشاهده متن کامل]
یک آگاهی مشاهده گر که صفات سرو ، یعنی مقاوم در برابر باد و طوفانهای افکار و تعقلات و احساسات را دارا می باشد .
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس می نپسندم که به جای تو بود
آگاه بودن از موضوعات در دل است .
آگاهی در دل است .
آگاه بودن ، نوری است که بر موضوع می تابد و آنرا به حیات می آورد .
آگاهی همان دانستگی است . یعنی نور تابانده شد ، موضوع به حیات آمد ، آنگاه با خاطرات ، فایلهای گذشته مقایسه شد ، و حالا آگاهی یا دانستگی از موضوع پدیدار شد .
دوباره ، شاهد یا سرو روان از آن آگاهی / دانستگی ، آگاه شد.
الله نور السموات و الارض . آگاه بودن ، همان نور است که به حیات می آورد .
در اشعار بزرگان ایران زمین ، بمعنای یک آگاهی مشاهده گر در دل است . روان یا عاملهای روان ، با برخورد به حس ( پنج حس بعلاوه حس ششم یا فکر ) باعث پدیدار شدن آگاهی میشوند .
در یک آگاهی مشاهده گر ، تنها دو عامل روانِ حضور و تمرکز ( یکسوئی ذهن ) حاضر هستند .
... [مشاهده متن کامل]
یک آگاهی مشاهده گر که صفات سرو ، یعنی مقاوم در برابر باد و طوفانهای افکار و تعقلات و احساسات را دارا می باشد .
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس می نپسندم که به جای تو بود
آگاه بودن از موضوعات در دل است .
آگاهی در دل است .
آگاه بودن ، نوری است که بر موضوع می تابد و آنرا به حیات می آورد .
آگاهی همان دانستگی است . یعنی نور تابانده شد ، موضوع به حیات آمد ، آنگاه با خاطرات ، فایلهای گذشته مقایسه شد ، و حالا آگاهی یا دانستگی از موضوع پدیدار شد .
دوباره ، شاهد یا سرو روان از آن آگاهی / دانستگی ، آگاه شد.
الله نور السموات و الارض . آگاه بودن ، همان نور است که به حیات می آورد .