سبکسار مردم نه والا بود
اگرچه گوی سروبالا بود.
فردوسی.
اگرچه گوی سروبالا بودجوانی کند پیر کانا بود.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 491 ).
خوشا منزلا خرما جایگاهاکه آنجاست آن سروبالا رفیقا.
منوچهری.
اگر تو سروبالایی ترا من دوست میدارم که چون تو سروبالایی نمی بینم نمی بینم.
خاقانی.
از این سروبالایی کش خرامی زیبارویی. ( سندبادنامه ص 212 ).بپرسید از بتان سروبالا
که ای ماه بتان خورشید والا.
نظامی.
من بر آن بودم که ندهم دل به کس سروبالا دلستانی میکند.
سعدی.
سروبالایی به صحرا میرودرفتنش بین تا چه زیبا میرود.
سعدی.
قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشدهزاران سرو بستانی فدای سروبالایی.
سعدی.
سروبالای من آنگه که درآید به سماع چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
سروبالایی هوای کاج کرددین و دل از عاشقان تاراج کرد.
بقال قهوه رخی ( از یادداشت مؤلف ).