سرنگهدار
/sernegahdAr/
مترادف سرنگهدار: رازپوش، رازدار، محرم، همراز
متضاد سرنگهدار: پرده در، دهن لق
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
سَرنگهدار ( به فتح سین ) اصطلاحی است برای اطلاق به کسی که شغل تشریفاتی دارد .
تو دار