فرهنگ فارسی
( اسم ) تلمبه کوچک شیشه یی که به وسیله آن دارویی مایع را در زیر پوست و داخل بدن تزریق کنند آبدزدک .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
سرنگ در پزشکی وسیله ای است که برای تزریق دارو به بدن به کار می رود. سرنگ عموماً وسیله ای استوانه ای شکل و مدرّج است که در انتهای آن پیستونی قرار دارد که با فشار دست، دارو را به جلو هدایت و از طریق سرسوزن تیز وارد بافتِ بدن می کند.
عمار موصلی چشم پزشک مسلمان اهل موصل در قرن ۱۱ میلادی اولین سرنگ را اختراع کرد و در مصر آن را برای خارج کردن آب مروارید از چشم بیماران زیادی استفاده کرد.
امروزه اغلب سرنگ ها یک بار مصرف بوده و جنس آن ها پلاستیکی است. در گذشته سرنگ های شیشه ای نیز وجود داشت که با حرارت و جوشاندن در آب سترون می شد. سرنگ های فلزی اکنون نیز برای کارهایی مانند شست وشوی گوش استفاده می شوند؛ ولی به دلیل توجه به خطر بیماری هایی که از طریق سرنگ آلوده منتقل می شوند مانند ایدز و هپاتیت اغلب از سرنگ یک بار مصرف استفاده می شود و در امحاء سرسوزن پس از انجام تزریق دقت بیشتری می شود.
امروزه اغلب تقسیم بندی سرنگ ها بر اساس حجم آن ها است مانند سرنگ انسولین، دو سی سی، پنج سی سی و ده سی سی.
معمولاً سر سرنگ ها یک اندازه و استاندارد ساخته شده و بنابراین هر نوع سوزنی به آن وصل می شود پیستون داخل سرنگ به راحتی داخل بدنه حرکت می کند.
در ایران سرنگ از طریق داروخانه قابل تهیه و استفاده است . سرنگ یکی از پرمصرف ترین تجهیزات پزشکی است که در درمانگاه ها، بیمارستان ها و مراکز پزشکی نیز استفاده می گردد.
تا قبل از سال 91 سرنگ به صورت یک محصول وارداتی به ایران وارد می شد. اما به جهت حمایت از تولید سرنگ داخلی با تصویب هیئت وزیران، واردات سرنگ در سال 1391 ممنوع شد و در پی ممنوعیت ورود سرنگ به کشور حمایت های ویژه ای از تولید کنندگان این صنعت به عمل آمد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعمار موصلی چشم پزشک مسلمان اهل موصل در قرن ۱۱ میلادی اولین سرنگ را اختراع کرد و در مصر آن را برای خارج کردن آب مروارید از چشم بیماران زیادی استفاده کرد.
امروزه اغلب سرنگ ها یک بار مصرف بوده و جنس آن ها پلاستیکی است. در گذشته سرنگ های شیشه ای نیز وجود داشت که با حرارت و جوشاندن در آب سترون می شد. سرنگ های فلزی اکنون نیز برای کارهایی مانند شست وشوی گوش استفاده می شوند؛ ولی به دلیل توجه به خطر بیماری هایی که از طریق سرنگ آلوده منتقل می شوند مانند ایدز و هپاتیت اغلب از سرنگ یک بار مصرف استفاده می شود و در امحاء سرسوزن پس از انجام تزریق دقت بیشتری می شود.
امروزه اغلب تقسیم بندی سرنگ ها بر اساس حجم آن ها است مانند سرنگ انسولین، دو سی سی، پنج سی سی و ده سی سی.
معمولاً سر سرنگ ها یک اندازه و استاندارد ساخته شده و بنابراین هر نوع سوزنی به آن وصل می شود پیستون داخل سرنگ به راحتی داخل بدنه حرکت می کند.
در ایران سرنگ از طریق داروخانه قابل تهیه و استفاده است . سرنگ یکی از پرمصرف ترین تجهیزات پزشکی است که در درمانگاه ها، بیمارستان ها و مراکز پزشکی نیز استفاده می گردد.
تا قبل از سال 91 سرنگ به صورت یک محصول وارداتی به ایران وارد می شد. اما به جهت حمایت از تولید سرنگ داخلی با تصویب هیئت وزیران، واردات سرنگ در سال 1391 ممنوع شد و در پی ممنوعیت ورود سرنگ به کشور حمایت های ویژه ای از تولید کنندگان این صنعت به عمل آمد.
wiki: سرنگ
مترادف ها
اسهال، سرنگ، ادم بیشرم، اب دزدک، فواره کوچک، اب پران
سرنگ، دوش اب
سرنگ، اب دزدک
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کُورَند. درمان بیماری کور گر. سوزند آمپول وکورند سرنگ.
سرنگ واژه ای فرانسوی می باشد به معنای تلمبه کوچک شیشه ای یا پلاستیکی برای تزریق دارو به داخل بدن
مرتبط دانستن این واژه با �سرنگون� و �سر خوردن� در فارسی و �سومورماک� در ترکی کاملا نادرست می باشد.
مرتبط دانستن این واژه با �سرنگون� و �سر خوردن� در فارسی و �سومورماک� در ترکی کاملا نادرست می باشد.
بمعنی سم یاسنب درزبان فارسی است که خوانش آن هم با فتحه وهم با ضمه صجیح است . چنانکه درمعنی سنب آمده است سوراخها و سرنگها که در زمین کنند. ( غیاث اللغات ) .
واژه سرنگ
معادل ابجد 330
تعداد حروف 4
تلفظ sorang
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: seringue] ( پزشکی )
مختصات ( سُ رَ ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی sorang
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 330
تعداد حروف 4
تلفظ sorang
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: seringue] ( پزشکی )
مختصات ( سُ رَ ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی sorang
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
" سُر " یک ریشه ترکی است و به معنی مکیدن می باشد و اصل آن بر می گردد به واژه " سئوئ" به معنی مرکبات یا مایع غلیظی به شکل مرکبات که به شکل فعل " سئوئرماق" یا " سئویرمک" نیز در ترکی به کار گرفته می شود و معنای کلی آن یعنی تبدیل به مرکب یا مایع غلیظ کردن می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
که به شکل " سُرماق" معنی آن مکیدن یا با بزاق دهان خیس کردن ( مثلا نبات جامد ) و تبدیل کردن آن به مایعی غلیظ و مرکب در دهان می باشد که این شکل از مکیدن را در ترکی با فعل " سرُماق " بیان می کنند .
افعال معادل مکیدن در ترکی :
سُرماق = مکیدن ، با آغشته کردن به آب دهان و تبدیل به مایع مرکب ( نبات و. . . ) به داخل کشیدن
اَممَک = مکیدن
سُمورماق = مکیدن
خود فعل مکیدن با ریشه " مک" نیز از مشتق فعل ترکی " اممَک " یعنی " اَمَک" به معنی مکِش گرفته شده است .
مکیدن را با اضافه کردن " یدن" به " مک" ( اَمَک ) ایجاد و از آن مصدر جعلی به دست آورده اند .
مصدر سُریدن نیز یک مصدر جعلی دیگر می باشد .
... [مشاهده متن کامل]
که به شکل " سُرماق" معنی آن مکیدن یا با بزاق دهان خیس کردن ( مثلا نبات جامد ) و تبدیل کردن آن به مایعی غلیظ و مرکب در دهان می باشد که این شکل از مکیدن را در ترکی با فعل " سرُماق " بیان می کنند .
افعال معادل مکیدن در ترکی :
سُرماق = مکیدن ، با آغشته کردن به آب دهان و تبدیل به مایع مرکب ( نبات و. . . ) به داخل کشیدن
اَممَک = مکیدن
سُمورماق = مکیدن
خود فعل مکیدن با ریشه " مک" نیز از مشتق فعل ترکی " اممَک " یعنی " اَمَک" به معنی مکِش گرفته شده است .
مکیدن را با اضافه کردن " یدن" به " مک" ( اَمَک ) ایجاد و از آن مصدر جعلی به دست آورده اند .
مصدر سُریدن نیز یک مصدر جعلی دیگر می باشد .
سرنگ = آبکنک ؛ مانند واژه ی بادکنک
( بر گرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکترنادر نوری 1395 )
( بر گرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکترنادر نوری 1395 )
ریشه شناسی :فرانسه
آوا:سُرَنگ
نام:تلمبة کوچک شیشه - ای یا پلاستیکی برای تزریق دارو به داخل بدن.
ربشه شناسی:پهلوی
آوا:سُر انگ
قید: از دو کلمه سُر - انگ شکل یافته در اصل سُر به معنی مکیدن مانند مکیدن شیر توسط طفل از پستان مادر را تداعی می نماید.
... [مشاهده متن کامل]
ویکی واژه
البته در اینجا فرمایشات آقای اردم و کارواژه ی سریدن پارسی هم جای اندیشه دارد
آوا:سُرَنگ
نام:تلمبة کوچک شیشه - ای یا پلاستیکی برای تزریق دارو به داخل بدن.
ربشه شناسی:پهلوی
آوا:سُر انگ
قید: از دو کلمه سُر - انگ شکل یافته در اصل سُر به معنی مکیدن مانند مکیدن شیر توسط طفل از پستان مادر را تداعی می نماید.
... [مشاهده متن کامل]
ویکی واژه
البته در اینجا فرمایشات آقای اردم و کارواژه ی سریدن پارسی هم جای اندیشه دارد
سرنگ از Syringe گرفته شده