سرنا زدن

لغت نامه دهخدا

سرنا زدن. [س ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در سرنا دمیدن. سرنا را به صدا درآوردن : راست بیا راست برو ماست بخور سرنا بزن.
- سرنا زدن شکم ؛ قراقر کردن شکم. ( از آنندراج ).
|| مجازاً چانه بیجا زدن را گویند: چه سرنا میزنی ؛ ای چه غوغا میکنی. ( آنندراج ) ( از بهار عجم ).

پیشنهاد کاربران