سرمه کش

لغت نامه دهخدا

سرمه کش. [ س ُ م َ / م ِ ک َ / ک ِ ] ( ن مف مرکب ) شخصی را گویند که سرمه کشیده باشد. || ( نف مرکب ) کسی که سرمه در چشم مردم کشد. ( برهان ) ( آنندراج ) :
بس بود از عشق تو چشم امید مرا
میل دوران کمان سرمه کش اعتبار.
خاقانی.
|| کنایه از روشن کننده چشم و بینایی دهنده. ( برهان ) ( آنندراج ) :
سرمه کش دیده مردم صباست
رنگرز جامه مس کیمیاست.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) کنایه از شب تاریک. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که به چشمهای خود سرمه کشیده باشد . ۲ - آنکه چشمان دیگران را سرمه کشد . ۳ - روشن کننده چشم بینایی دهنده . ۴ - شب تاریک .

فرهنگ عمید

۱. کسی که سرمه به چشم بکشد.
۳. (اسم ) میلۀ باریکی که با آن سرمه به چشم می کشند.

پیشنهاد کاربران

بپرس