سرمه کش. [ س ُ م َ / م ِ ک َ / ک ِ ] ( ن مف مرکب ) شخصی را گویند که سرمه کشیده باشد. || ( نف مرکب ) کسی که سرمه در چشم مردم کشد. ( برهان ) ( آنندراج ) : بس بود از عشق تو چشم امید مرا میل دوران کمان سرمه کش اعتبار.
خاقانی.
|| کنایه از روشن کننده چشم و بینایی دهنده. ( برهان ) ( آنندراج ) : سرمه کش دیده مردم صباست رنگرز جامه مس کیمیاست.