سرمه کرده. [ س ُ م َ / م ِ ک َ دَ /دِ ] ( ن مف مرکب ) سرمه کشیده. سرمه ریخته : چون نرگس سرمه کرده یاربنشسته به عشوه بر سر کار.درویش واله هروی ( از آنندراج ).