سرمه چوب.[ س ُ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) میل سرمه. ( غیاث ). میل سرمه و در عرف هند سرمه چو بدون موحده شهرت دارد و چون توافق این دو زبان زیاده از بیان است دور نیست که این در فارسی صحیح باشد، مثل جاروب و جارو و رفت و روب و رفت و رو. ( آنندراج ). میل. ( ربنجنی ) : گشت چو جاروب در او خاکروب کرد ز سیخش همه کس سرمه چوب.
میرخسرو ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
میل سرمه . میل سرمه و در عرف هند سرمه چو بدو موحده شهرت دارد .