سرمنزل

/sarmanzel/

مترادف سرمنزل: منزلگاه، مقصد، منزل، اقامتگاه، مقام، استراحتگاه، مرحله

معنی انگلیسی:
(last) halting place, destination, goal

لغت نامه دهخدا

سرمنزل. [ س َ م َ زِ ] ( اِ مرکب ) منزل. مسکن. مقام. ( فرهنگ فارسی معین ). مزیدعلیه منزل بمعنی جای فرودآمدن :
طاقتی کو که به سرمنزل جانان برسم
ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم.
خاقانی.
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساربان فروکش کین ره کران ندارد.
حافظ.
گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش.
حافظ.
من به سرمنزل عنقا نه بخود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم.
حافظ.
- سرمنزل فنا ؛ کنایه از دنیا. جهان. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

جای فرود آمدن مسافریاکاروان درمیان راه، منزل
منزل مسکن مقام . یا سر منزل فنا . دنیا جهان .

فرهنگ معین

( ~ . مَ زِ ) (اِمر. ) [ فا - ع . ] جای فرود آمدن مسافر یا کاروان در میان راه ، منزل ، مسکن .

فرهنگ عمید

۱. جای فرود آمدن مسافر یا کاروان در میان راه.
۲. منزل، مسکن.
۳. مقصد.

پیشنهاد کاربران

هدف ، منزلگاه، مقصد، منزل، اقامتگاه، مقام، استراحتگاه، مرحله
هدف

بپرس