به دفع زهر به دانا نموده ای تریاق
به نفع طبع به بیمار داده ای سرمق.
انوری.
سرمق. [ س َ م َ ] ( اِخ ) شهری است در فارس در بلوک اصطخر. ( از معجم البلدان ). شهری است به اصطخر. ( منتهی الارب ). شهرکی کوچک است و ناحیتی است همه احوال آن همچنان اقلید است. اما زردآلو است آنجا که در همه جهان مانند آن نباشد به شیرینی و نیکویی و زردآلو کشته از آنجا به همه جایی برند و آبادان است. ( فارسنامه ٔابن البلخی ص 124 ). رجوع به نزهةالقلوب ص 122 شود.