سرمشق

/sarmaSq/

مترادف سرمشق: اسوه، الگو، نمونه، انموذج، سرخط، دستور کار

برابر پارسی: نمونه

معنی انگلیسی:
example, exemplification, lead, model, mold, paragon, pattern, sample, copy(slip), exemplar, exemplary, role model

لغت نامه دهخدا

سرمشق. [ س َ م َ ] ( اِ مرکب ) قطعه نوشته خوش نویس که بعرف آن را تعلیم گویند. ( غیاث ). قطعه نوشته خوشنویس که بعرف آن را تعلیم گویند و آن را در نظر داشته مشق کنند. ( آنندراج ) :
آیینه بود تخته مشق آن زمان که عقل
سرمشق روشنایی باطن ز ما گرفت.
نعمت خان عالی ( از آنندراج ).
بگذار از قلمرو تقدیر پا برون
سرمشق خویش ساز خط سرنوشت را.
ملا طاهر غنی ( از آنندراج ).
|| نمونه. || دستورالعمل.

فرهنگ فارسی

نمونه ودستورکار، طی که آموزگاربه شاگردبدهد
۱ - خطی که استاد خطاط محض نمونه برای شاگردان نویسد تا از روی آن مشق کنند . ۲ - نمونه انموذج .

فرهنگ معین

(سَ . مَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - خطی که استاد محض نمونه برای شاگردان نویسد تا از روی آن مشق کنند. ۲ - نمونه ، الگو.

فرهنگ عمید

۱. خطی که آموزگار و معلم خط بنویسد تا شاگرد از روی آن مشق کند.
۲. (صفت ) نمونه، الگو.

واژه نامه بختیاریکا

به نِم

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:پارادایم

مترادف ها

example (اسم)
مثل، مثال، نمونه، عبرت، سرمشق

instance (اسم)
مثل، شاهد، مثال، نمونه، مورد، سرمشق، لحظه

exemplar (اسم)
مثل، نظیر، مثال، نمونه، نسخه، ملاک، سرمشق

pattern (اسم)
نظیر بودن، طرح، ملاک، انگاره، نقش، سرمشق، مدل، الگو، صفات و خصوصیات فردی، مسطوره

fugleman (اسم)
پیشرو، پیشوا، پیش اهنگ، قائد، سرمشق

sample (اسم)
نمونه، ملاک، ازمون، سرمشق، مدل، الگو، مسطوره، واحد نمونه

model (اسم)
طرح، پیکر، نمونه، قالب، نقشه، سرمشق، مدل

فارسی به عربی

مثال , منظم القلب , نموذج

پیشنهاد کاربران

ماسوا
role model
الگوی داده شده
ذرات
الگو، نمونه
درس گرفتن
قدوه
نمونه ، الگو
الگو و تکلیف

معنی👈الگو
معنی👈اسوه
اسوه، الگو، نمونه، انموذج، سرخط، دستور کار
الگو
نمونه و الگو

تکلیف
سر لوحه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس