سرله

لغت نامه دهخدا

سرله. [ س َ رُ ل ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش جانکی گرمسیری شهرستان اهواز است. این دهستان محدود است از شمال به دهستان میداود، از خاور به شهرستان بهبهان ، از جنوب به دهستان ابوالفارس ، از باختر به بخش رامهرمز. این ده از 10 آبادی کوچک وبزرگ تشکیل گردیده. جمعیت آن در حدود 3 هزار تن است. قراء مهم آن عبارتند از پتک جلالی ، تل سوره ، ده کهنه.آب مصرفی دهستان از رود و چشمه تأمین می گردد. محصول آن غلات ، برنج. شغل اهالی زراعت. ساکنین از طایفه کرد زنگنه هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش جانکی گرمسیری شهرستان اهواز است .

پیشنهاد کاربران

سلام من الان سال هاست که سرله هستم در سرله از اول کردزنگنه ها سکونت کردن و اینجا خاک کردزنگنه هاست و ما کردزنگنه ها اگه بخوابم جمع بشیم ضد برابر طلب به های اونجا هستیم
سلام من از اهالی روستا سرله هستم الان سی ساله اینجام. . کلان توی این سالها روهم ده خونه کردزنگنه نیست. قبلنا اولین خونها کردزنگنه بودن ولی رفتن. . الان حدود چندین طایفه اینجا زندگی میکننن. نودنو درصدش طایفه بهمی هستن.

بپرس