سرفیدن


مترادف سرفیدن: سرفه کردن، سلفیدن

لغت نامه دهخدا

سرفیدن. [ س ُ دَ ] ( مص ) سرفه کردن یعنی آواز گلو که عرب آن را سعال خوانند. ( آنندراج ).سعال. ( منتهی الارب ). سلفیدن. ( زمخشری ) :
ریختند از سر حمدان به تو در چندان ماست
که بسرفی ز گلوی تو زند بوی پنیر.
سوزنی.
|| در تداول عوام ، به اکراه چیزی بخشیدن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

سرفه کردن
( مصدر ) ( سرفید سرفد خواهد سرفید بسرف سرفنده سرفیده ) ۱ - سرفه کردن . ۲ - سلفیدن .

فرهنگ معین

(سُ دَ ) (مص ل . ) سرفه کردن .

فرهنگ عمید

سرفه کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس