سرفسار

لغت نامه دهخدا

سرفسار. [ س َ ف َ ] ( اِ مرکب ) سرافسار : فأمر باحضار الفی دینار و ثوب اطلس و عمامة مذهبة و حصان بطوق ذهب و سرفسار ذهب. ( معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 68 ). رجوع به سرافسار شود.

پیشنهاد کاربران