سرفروش

لغت نامه دهخدا

سرفروش. [ س َ ف ُ ] ( نف مرکب ) فروشنده سر.آنکه کله گوسفند و بز فروشد. کله فروش :
پدید آمدش سرفروشی براه
وزو دور بد پهلوان سپاه
یکی پاک چپین پوشیده داشت
بسی سر برو بر همی برگذاشت.
فردوسی.

پیشنهاد کاربران

بپرس