سرغ

لغت نامه دهخدا

سرغ. [ س َ ] ( ع اِ ) شاخ رز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، سروغ. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) خوردن خوشه انگور با بن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران