سرعمله


مترادف سرعمله: سرکارگر

معنی انگلیسی:
foreman, working foreman

مترادف ها

foreman (اسم)
مدیر، متصدی، مباشر، سرکارگر، سر عمله

gaffer (اسم)
نیا، آقا، سر عمله، پیرمرد روستایی، پیرمردپرحرف

headman (اسم)
سرپرست، سالار، رئیس، پیشوا، سر عمله

ganger (اسم)
اسب تندرو، سر عمله، مسافر پیاده

taskmaster (اسم)
کارفرما، سرکارگر، سر عمله، جبار، مباشر ظالم

فارسی به عربی

رییس العمال

پیشنهاد کاربران

بپرس