سرطاس
/sartAs/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
بیلچه مانندی توگود و دسته دار برای برداشتن اجناس و امتعه ی بقالی و عطاری مثل جبوبات، آرد، شکر، بلغور، فلفل و زردچوبه وغیره
[سَ ] ( ص ) بی مو، طاس، کرک، کل، کچل. [ ک َ چ َ ] ( ص ) شخصی را گویند که سر او موی نداشته باشد