سرشکسته. [ س َ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) که سر اوشکسته باشد. || خجل. شرمسار : دهی که با شکرش قند اگر کند دعوی به سرشکسته کشندش به کوچه و برزن.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).