سرشوی. [ س َ ] ( نف مرکب ،اِ مرکب ) آنکه سر را بشوید. شوینده سر. || سرتراش. ( برهان ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) : خاک بر سر شاعری را کاشکی بودمی سرشوی یا نه پای باف.شمس فخری ( از انجمن آرا ).|| حجام. ( برهان ) ( انجمن آرا ). || نوعی از گِل که بدان سر شویند و گِل سرشوی گویند. ( برهان ) ( آنندراج ).
۱. شویندۀ سر، کسی که سر دیگری را بشوید.۲. (اسم ) نوعی گل سفید شبیه صابون که با آن سروتن را می شویند، گل سرشویی.