سرشف

لغت نامه دهخدا

سرشف. [ س َ ش َ ] ( اِ ) تخمی است زرد که از آن روغن گیرند، به هندی سرسون نامند. ( غیاث ). نام غله ای است شبیه به خردل که روغن تلخ از آن گیرند و گل آن سرخ و زردمیشود. ( از آنندراج ) ( رشیدی ) ( برهان ) ( جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

تخمی است زرد که در آن روغن گیرند بهندی سر سون نامند .

پیشنهاد کاربران

بپرس