سرشتی

/sereSti/

معنی انگلیسی:
inbred, ingrown, inherent, innate, instinctive, internal, inward, natural, primeval, temperamental, visceral, native

مترادف ها

natural (صفت)
ساده، ذاتی، بدیهی، دیوانه، طبیعی، نهادی، عادی، خلقی، جبلی، قهری، فطری، غریزی، سرشتی، استعداد ذاتی

فارسی به عربی

طبیعی

پیشنهاد کاربران

بپرس