سرشته شدن

پیشنهاد کاربران

در هم آمیختن، به هم گره خوردن، یکی شدن، در هم تنیدن
از آب و خاک و مهر تو سرشته شد گِلم / مهر اگر برون رود گِلی شود دلم.
روزی که شد سرشته به دست خدا گلم / عشق تو آتشی شد و زد شعله بر دلم
Fermentasi=تخمیر
تخمیر . . . . .