سرشاخ شدن با کسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
سرشاخ شدن ( با کسی ) ؛ در مقابله و نزاع واقع شدن ( با کسی ) . ( فرهنگ نظام ) . و رجوع به سر شاخ شدن شود.
سرشاخ ؛ شاخه رأس درخت. سرچوبهائی که بام خانه بدان پوشند و از فرسب سرشان پدید آید :
افزار خانه ام ز پی بام و پوششی
هرچم بخانه اندر سرشاخ و تیر بود.
رودکی ( از احوال و اشعار رودکی ، تألیف سعید نفیسی ج 3 ص 1214 ) .
افزار خانه ام ز پی بام و پوششی
هرچم بخانه اندر سرشاخ و تیر بود.
رودکی ( از احوال و اشعار رودکی ، تألیف سعید نفیسی ج 3 ص 1214 ) .