سرسپرده

/sarseporde/

مترادف سرسپرده: تسلیم، فرمانبردار، فدایی، تابع، ارادتمند، ارادت کیش، برخی، فدوی، جان نثار، مطیع، منقاد

متضاد سرسپرده: گردن کش، یاغی، نافرمان

معنی انگلیسی:
servile, devoted, devotee

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مطیع فرمانبرده . ۲ - تسلیم شده . ۳ - به حلقه ارادت مرشد در آمده .

فرهنگ معین

( ~. س پُ دِ ) (ص مف . ) تسلیم شده ، فرمانبردار.

فرهنگ عمید

مطیع، منقاد، فرمان بردار.

واژه نامه بختیاریکا

جُو به رهن

پیشنهاد کاربران

سرسپرده فیلمی به کارگردانی ایرج قادری، نویسندگی سعید مطلبی و ایرج گنجی زاده و تهیه کنندگی ایرج گنجی زاده محصول سال ۱۳۵۶ است.
کمال یکتا، صاحب شرکت حمل و نقل بار بین تهران و استانبول، در استانبول با خواننده ای به نام امل آشنا می شود و او را از مادرش خواستگاری می کند. از یک طرف حجت، صاحب کاباره ای که امل در آن برنامه اجرا می کند، و از طرف دیگر شریکش محمود چشم به دنبال امل دارند. محمود در لابلای اجناس درون انبارشان مقداری هروئین می گذارد. کمال به تهران می گریزد و محمود در نزد پلیس او را مقصر معرفی می کند. امل برای اجرای کنسرت عازم تهران می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این فیلم در ترکیه و در دوران یشیل چام با زبان ترکی ساخته شده است. نام نسخه ترکیه ای خاطرات تلخ ( به ترکی استانبولی: Acı Hatıralar ) است. در ایران به فارسی دوبله شده و تیتراژ فارسی به اول آن اضافه شده است. تهیه کننده ترکیه ای فیلم در سال ۲۰۱۸ فیلم را به صورت دیجیتال ترمیم کرده و در اینترنت قرار داده است. با وقوع انقلاب ۵۷ در ایران دوران سینمای فیلم فارسی و با کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ در ترکیه دوران یشیل چام پایان یافت.

سرسپرده
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/سرسپرده

بپرس