سرسپردن
مترادف سرسپردن: مطیع شدن، منقاد شدن، متابعت کردن، تسلیم شدن، فرمانبردار شدن، مطیع گشتن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تسلیم شدن، سرسپردن
تسلیم شدن، سرسپردن، تمکین کردن، اطاعت کردن، مطیع شدن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
فرمانبردار شدن
مطیع بودن ؛ کنایه از مطیع بودن