دیکشنری
مترجم
بپرس
سرسری کارکردن
معنی انگلیسی
:
dabble
دنبال کنید
مترادف ها
dabble
(فعل)
نم زدن، تر کردن، رنگ پاشیدن، سرسری کارکردن، در اب شلپ شلپ کردن، بطور تفریحی کاری را کردن
پیشنهاد کاربران
Cut corners
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها