سرسختی. [ س َ س َ ] ( حامص مرکب ) سرکشی و استکبار. ( آنندراج ). مقاومت شدید. لجاج. پرطاقتی : ز شمشیرش عدو را گر خبر بودنمی کرد اینقدرسرسختی از خود.شفیع اثر ( از آنندراج ).|| بی احتیاطی. بی پروایی. ( فرهنگ فارسی معین ).
tenacity (اسم)چسبندگی، سختی، سفتی، سر سختی، اصرارsubsistence (اسم)دوام، مدد معاش، سر سختی، زیست، نگاهداری، معاش، اعاشه، گذران، امرار معاش، وسیله معیشتobstinacy (اسم)عناد، سرکشی، سر سختی، لجاجتendurance (اسم)پایداری، تحمل، سر سختیrecalcitrance (اسم)سرکشی، تمرد، سر سختی، کله شقی، جواب ردrecalcitrancy (اسم)سرکشی، تمرد، سر سختی، کله شقی، جواب ردpertinacity (اسم)خود سری، خریت، سر سختی، لجاجت، سماجت، لجبازی