رونق حسن تو رفته ست ای پسر
از نهال خشک سرسبزی مجوی.
سوزنی.
ناصرخسرو نکو گوید که سرسبزی سرواز کدو ناید مگر در شدت گرما پدید.
ظهیر فاریابی.
بقا باد پادشاه زمین و شهریار زمان را در سرسبزی و نصرت و پیروزی. ( سندبادنامه ص 282 ).تو که سرسبزی جهان داری
ره کنون رو که پای آن داری.
نظامی.
و آنکه کرده بسوی برجش راه داشت سرسبزیی ز طلعت شاه.
نظامی.
به سرسبزی بر آن سبزه نشستندگهی شمشاد و گه گلدسته بستند.
نظامی.
به سرسبزی صبح آراسته به مقبولی نزل ناخواسته.
نظامی.
به سرسبزی نشسته شاه بر تخت چو سلطانی که باشد چاکرش بخت.
نظامی.
همه سرسبزی سودای رخت میخواهم که همه عمر من اندر سر آن سودا شد.
عطار.
دانه چون اندر زمین پنهان شودسِرِّ آن سرسبزی بستان شود.
مولوی.
|| جوانی : جوانان را و پیران را دگر بار
به سرسبزی درآرد سرخ گلزار.
نظامی.