سرسام اور

/sarsAmAvar/

مترادف سرسام اور: ( سرسام آور ) هذیان آلود، هذیان آمیز، بی حد، بی شمار، بی نهایت، نجومی، هنگفت

معنی انگلیسی:
sky-high, extortionate, delirious, dazzling, stupendous, astronomical, exorbitant, staggering, breakneck, furious

فرهنگ فارسی

( سرسام آور ) ( صفت ) ۱ - آنچه که موجب سر سام شود . ۲ - آنچه که موجب تصدیع و دردسر گردد : سر و صدای سرسام آور .

فرهنگ معین

( سرسام آور ) ( ~ . وَ ) (ص فا. ) آن چه که موجب سرسام شود.

فرهنگ عمید

( سرسام آور ) آنچه سبب سرسام شود، سرسام آورنده.

پیشنهاد کاربران

سام یعنی نظم و مرز / حدود / انضباط و . . .
سام علیکم = نظم و حدود و انضباط را برای شما خواستن و نه مرگ و . . .
در سرسام = گیجی و آماس و ورم سر ( سام اینجا اشتباه میباشد و درستش سَرسَم است یعنی سَمِ سر = زهر و مرگ سر ) پس سرسم درست است نه سرسام
...
[مشاهده متن کامل]

سامان = انضباط و نظم و ترتیب
آتش از آثور ( Athor ) = اتور / تور ( طبر مازندرانی = تبر فارسی = ضربه زننده که یکی از نشانه های آتش سوزاندن و ضربه زنندگی بوده ) / تبر ( التهاب و ضربه آور = tapper = ضربه زننده ) / تب ( التهاب و ضرب ) / تپ ( ضربه ) / تپش ( ضربان ) / تش ( خشم و التهاب و افروختن مدنگر بوده ) / تاش / تاژ ( برنده ) و . . . . آمده ( آذر هم از شاخات آثور و آتر است )

بی حد و حصر
سردرد

بپرس