سرزمین مردگان


معنی انگلیسی:
hades

دانشنامه عمومی

سرزمین مردگان ( انگلیسی: Land of the Dead ) فیلمی در ژانر ترسناک پسارستاخیزی به کارگردانی جرج رومرو است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
تمام دنیا به تسخیر مردگان متحرک درآمده و آخرین انسان های بازمانده در یک شهر حصارکشی شده زندگی می کنند. اما این شهر دیگر امنیت سابق خود را ندارد؛ زیرا نیروهای شورشی قصد دارند رهبر این شهر را سرنگون سازند و از طرف دیگر زامبی ها رفته رفته به موجودات باهوش تری تبدیل شده اند و نگه داشتن آن ها پشت حصارها کار ساده ای نیست. . .
سایمون بیکر
دنیس هاپر
آزیا آرجنتو
رابرت جوی
جان لگویزمائو
تام ساوینی
سایمون پگ
ادگار رایت
دوون بوستیک
پیتر اوتربریج
شان رابرتز
• ریچارد کلارکین
عکس سرزمین مردگان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

Scheol با تلفظ شئول به زبان عبری در عهد قدیم نام سرزمین یا دنیای مردگان میباشد و جای آن زیر خاک یا در قعر زمین است و ظلمانی یا تاریک است و معادل آن در زبان یونانی Hades با تلفظ هادِس. شئول گویا از دو بخش ساخته شده باشد؛ یکی آبادّون ( Abaddon ) جای نجات یافتگان و دیگری گهینون ( Gehinnon ) محل اقامت گمراهان و گمشدگان. مسیحیان آن دو بخش را بهشت و جهنم می پندارند، بهشت جای پیروان ایسا مسیح و جهنم جای بقیه. در قرآن جای روح مردگان عالم میانی میباشد تحت عنوان برزخ و ارواح اموات یا مردگان بر اساس اعمال نیک و بد دنیوی در آنجا تا زمان برپائی قیامت کبری از زندگی های موقتی بهمراه پاداش در باغچه های بهشتی ( که گویا زیر نخل های آن هم اکنون و تا یوم القیامه جویبار های شیر و عسل جاری اند و حوریان بهشتی شبانه روز مشغول خدمت های بیدریغ و بی شائبه به مردان و زنان موئمن دفاع کننده از لفظ یا کلمه یا واژه و یا نام الله در میدان رقابت سرسختانه با الفاظ، کلمات، واژه ها یا نام های دیگر در زبان مختلف اقوام دیگر ) و عذاب در گودال های جهنمی برخوردارند. خود من معتقدم که پس از مرگ هیچگونه تله یا دام مخوف و هولناکی در انتظار هیچ فرد انسانی ( منجمله هیچ نبات و حیوانی ) در کمین ننشسته است بلکه مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، سلامتی و صلح و صفا، لذت و شادی و خرّمی و شادابی، عدالت و اخلاق و آزادی، مساوات و برابری با کمیت و کیفیت بهشت برین بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و به کمک حواس و غرایز و قوای ادراکی فهم و عقل بیکران وی با ابزار های حسی، عاطفی، فکری، خیالی و تصوری روشن وی فارغ از هرگونه ابهام و اوهام و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بلکه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. پیشنهادات معروف پیشینیان در باره چگونگی جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) از قبیل تناسخ و حلول یعنی جدا شدن روان از بدن به هنگام مرگ و پیوستن آن به یک بذر گیاهی یا نباتی و یا نطفه حیوانی و انسانی بهنگام بسته شدن و یا یک چیز غیر زنده از دیدگاه هندوان و دو نوع تناسخ کاملا متفاوت دیگر از دیدگاه مصریان و یونایان و قبض یا جدایی روان و رفتن آن به شئول و قبض یا جدایی روح بطور دائم از بدن به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن در قالبی مثالی یا خیالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ از دیدگاه دین اسلام ( در دین مسیحیت هیچ اثر و خبری از عالم میانی برزخ و برپائی قیامت های انفرادی صغرایی در دست نمی باشد ) و پریدن جان از قفس به اصطلاح تنگ خاکی و پرواز آن از جهان مادی و فانی بسوی جهان معنوی و باقی و آنهم با عجله و شتاب ( مثال : جان مبارک حضرت آقا یا سرور دنیا پس پری شب دنیای پست مادی را بدرود گفت و به دیار اعلا و والای باقی شتافت ) از دیدگاه ادیبان و شاعران و حکیمان و عارفان پارسی زبان، جملگی به یک سهم مساوی با هم و بدون استثناء باطل، بیهوده و گمراه کننده بوده و میباشند. منشاء حیات یا زندگی نه نَفَس، نه روح و نه روان خدای حقیقی و واقعی اند بلکه جان امن، پیوسته و فراگیر وی. خدای حقیقی و واقعی عقل را نیافریده بلکه بهمراه فهم قوه ی ادراکی وی میباشد و طرح مطلق آفرینش و قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن را به کمک قوای ادراکی فهم و عقل و هوش و شعور بیکران خویش طراحی نموده و آنهم بطور مطلق قبل از ابلاغ امر آفرینش به ابعاد فراوان و بیکران خویش ( نه به پهنه ظلمت و عدم یا نیستی ) و نه به کمک روح، روان، جان، من ( نفس مجرد ) و یا چیز دیگری. آگاهی و خودآگاهی مطلق خدای حقیقی و واقعی به خود و به همه چیز و همه کس ( اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر خود وی ) محصول کار نفس مجرد یا من مطلق و بیکران وی نمی باشند بلکه نتیجه فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل وی. بُعد نفسانی یا منِ خدای حقیقی و واقعی تصمیم گیرنده نمی باشد بلکه جاودانه نقش شاهد بیطرف را بازی بازی میکند. نفس مجرد یا من وی در کالبد های جزئی زنده نباتی و حیوانی و انسانی و به ویژه انسانی بهنگام خواب جسم یا بدن و یا تن و فهم و عقل، همیشه بیدار و با مشاهده محتوای خاطرات ( فردی، اجتماعی و ژنتیکی یا کهن الگویی ) و تاثیرات امیال غریزی و نوسانات دَم و باز دَم در تاریکی روئیاهای پراکنده می بیند. رویاهای به اصطلاح صادقه یا روشن در لحظاتی اتفاق میفتند که فهم و عقل برای لحظاتی کوتاه بیدار میشوند و تفسیر مشاهدات را در اختیار نفس مجرد یا من قرار میدهند و سپس دوباره به خواب شیرین فرو میروند تا شنیدن صدای قو قو لو قو قوی سحرگاهی خروس همسایه یا خودی و. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

این فکر و خیال و تصور در این سر و دل بی قرار من هرگز آرام نگیرند/ تا خود را در فکر و خیال و تصور پروردگارم به روشنی آفتاب نبینند/

بپرس