سرراهی

/sarerAhi/

لغت نامه دهخدا

سرراهی. [ س َ رِ ] ( اِ مرکب ) صدقه که مسافر گاه به راه افتادن به فقرا دهد. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه مسافر هنگام سفر به کسان خود انعام دهد. || ( ص نسبی ) کوی یافت. لقیط. نوزادی که اورا کنار راه گذارند تا کسی وی را برد و بپروراند.
- بچه سرراهی ؛ کودکی که آن را از سر راه برگرفته باشند و پدر و مادر او معلوم نباشد.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) نوزادی که وی را در کناری گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند . ۲ - وجهی که مسافر هنگام حرکت به عنوان صدقه یا انعام دهد .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص نسب . ) نوزادی که کنار راه گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند.

فرهنگ عمید

۱. پولی که قبل از مسافرت به مسافر می دهد.
۲. (صفت نسبی ) کودک نوزاد که او را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد.

پیشنهاد کاربران

سرراهی ؛ بچه ای که مادرش او را در شیرخوارگی سر راه گذاشته باشد.
ابوصبح . [ اَ ص ُ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مردم مجهول النسب . کوی یافت ، که شب در کوی افکنند تا صباح اهل خیر از راه برگیرند.

بپرس