دیکشنری
مترجم
بپرس
سردوال
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سردوال. [ س َ دَ ]( اِ مرکب ) لجام و سرآخور و افسار. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک