سردار عِیْوَض خان ؛ قبل از اینکه معنا و مفهوم کلمه ی عِیْوَض را تحلیل و تفسیر کنیم یک شرح حالی از این سردار بزرگ و رشید و غیور و پرآوازه ایرانی، مردی از مردان بزرگ قوم کرمانج داشته باشیم ؛
روستای سرسبز و آباد �فیروزه� که امروز جزو قلمرو کشور� ترکمنستان� می باشد, در گذشته جزو قلمرو ایران بوده و عده ای از کرمانج های سلحشور از تیره جلالی در آن سکنی داشتند و به کار کشاورزی و دامداری زندگی می گذراندند. در زمان حکومت �ناصرالدین شاه� روستای �فیروزه� طبق معاهده ای که در روستای � آخال� بسته شد و به نام �معاهده آخال� نامیده شد به کشور روسیه واگذار گردید.
... [مشاهده متن کامل]
کردان جلالی از این معاهده ننگین به خشم آمدند و حاضر به ترک دیار آبا و اجدادی خویش نشدند. ابتدا به جهت اعتراض به حاکم قوچان ( سردار شجاع الدوله زعفرانلو ) مراجعه کرده اما سردار شجاع الدوله گفتند قراردادی است که بین شاه ایران و روسیه بسته شده و از دست ما کاری ساخته نیست شما باید� فیروزه� را ترک کرده و به شهرهای شمالی خراسان بروید و آنجا به شما جهت زندگی زمین و مکان خواهند داد.
کردان� فیروزه� به نزد سردار �سهام الدوله مفخم بجنوردی� آمده و عرض حال نمودند. جوابی شنیدند که حاکم بیان نموده بود اما � سهام الدوله مفخم� گفت چند روز دیگر �ناصرالدین شاه� برای زیارت به مشهد می رود, قرار است چند روزی در بجنورد بماند من ترتیبی خواهم داد تا با شاه ملاقات کرده و اعتراض خود را به حضور شاه برسانید. نمایندگان مردم �فیروزه� واگذاری ملک آبا و اجدادی خود به بیگانگان را به شاه عنوان نمودند, اما شاه گفت معامله ای است که انجام شده و شما باید � فیروزه� را ترک کنید.
مردان با غیرت �فیروزه� تصمیم گرفتند با تعداد اندک و مختصر ساز و برگ نظامی که همراه داشتند با ارتش مسلح �روسیه� پیکار کنند و تا زمانی که زنده هستند از آب و خاک مقدس خود دفاع نمایند. چنین کردند و به فرماندهی سردار شجاع ایرانی, � سردار عیوض خان� که در کنار او � سردار دردی� و � سردار آراز� نیز حضور داشت به مقابله با ارتش تزاری پرداختند تا آخرین قطره خون از تمامیت ارضی خود دفاع نموده و سرانجام همگی در راه دفاع از وطن جان باختند و حماسه ماندگار � سردار عیوض خان� شکل گرفت.
می گویند همسر شجاع � سردار عیوض� به نام � تیفه گل� ( تحفه گل ) که پس از کشته شدن مردان �فیروزه� سرپرستی مردم � فیروزه� را بر عهده گرفت, شعر زیبای � سردار عیوض خان� را سرود و �بخشی ها� ( نوازنده ) با آهنگ زیبایی که بر شعر نهادند نام و یاد این جانبازان میهن را جاودانه کردند.
و اما تحلیل و تفسیر کلمه ی عِیوَض را اگر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات بخواهیم تفسیر کنیم کلیدواژه ی عِیْوَض با گویش کرمانجی از طریق قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری حروف و کلمات و با ریخت و نگارش اِیْوَز مرتبط با کلمه ی آوازه به معنی پر آوازه و دارای شهرت می باشد.
کلمه ی عِیْوَض در واقع مرتبط با معنا و مفهوم کلمه ی معاوضه و تعویض می باشد.
هر چند کلمه ی تعویض با اصطلاح معاوضه نمودن نیز از طریق قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری کلمات از جهت موازی بودن ارزش دو چیز جهت معاوضه نمودن و ایجاد مواسات دارای معنا و مفهوم می باشد.
ولی مسیر و جهت جریان مفهوم کلمه ی اِیْوَز که قابل نگارش با ریخت اِیْوَس نیز می باشد به سمت مفهوم آوازه با تعریف غیرانطباقی آن به معنی شهرت جریان پیدا می کند.
مسیر جریان ایجاد و پیچ و تاب کلمه ی آوازه در آبراه سیال حروف را هم اگر بخواهیم از طریق کلمات هم خانواده خودش دنبال کنیم کلمه ی آواز مشهودترین کلمه در ساختمان کلمه ی آوازه می باشد.
کلمه ی آواز نیز با توجه به پیشینه و تاریخچه مشترک زبان ها در جوامع انسانی و در زبان انگلیسی مرتبط با کلمه ی evoice و کلمه ی voice با ریخت دیگر آن در زبان عربی، فویظ و تلفظ و لفظ و در زبان فارسی کلمه ی واژه با اصطلاح واژگان مرتبط می باشد.
چنانچه بخواهیم شرح حال مفصلی از معنا و مفهوم کلمه ی آواز و تلفظ و واژه داشته باشیم بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
اَوِستا ؛ کلمه و کلیدواژه و کهن واژه ی اَوِستا که نام یک کتاب در فرهنگ و تمدن ایران باستان می باشد و فلسفه ی وجودی کتاب هم بر مبنای زنجیر نمودنِ آواز کلمات و ثبت علوم و مفاهیم از طریق نگارش حروف و کلمات می باشد.
بر همین مبنا علت نامگذاری کلمه ی اَوِستا برای این کتاب در فرهنگ ایران باستان مرتبط با مفهوم آوا آواز واژه وُیْس voice لفظ تلفظ و. . . می باشد.
یعنی کلمه ی اَوِستا در قانون و قواعد ایجاد کلمات قابل تبدیل به کلماتی از قبیل ؛ اَوِزتا آوازتا آواژتا مرتبط با مفهوم آواز و علم واژه ها و کلمات بوده است.
اگر رد کلمه ی آواز و واژه را در زبان انگلیسی امروزی بزنیم کلمه ی voice با نگارش فارسی وُیْس و وُیْز و آواز مرتبط با مفهوم صوت و صدا نمایان و قابل مشاهده است.
در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوای حروف جهت ایجاد کلمات در ابعاد و موقعیت های کاربردی مختلف، حرف ( ف و ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند یعنی در مفهوم کلمه ی وُیْس و آواز و واژه مفهوم لفظ و تلفظ و به فِیْض رسیدن و مستفیض شدن و استفاده کردن وجود دارد.
کلا در خصوص نامگذاری ها در فرهنگ و مبحث زبانشناسی به گونه ای بوده است که نامگذاری ها مرتبط با کاربرد و کارکرد این مفاهیم منطبق بر واقیعت کار در عالم هستی بوده است مثل کلمه ی تورات که از تور کردن و کسب مفاهیم و معارف الهی دارای معنا و مفهوم می باشد.
تلفظ voice وُیسْ وُیْز آواز واژ واژه واج ؛
در قوانین نگارش و صورتگری حروف و آوای حروف با توجه به نزدیکی محل صدور آوای یکسری از حروف از ابزارهای کلامی مثل لب و دندان و سقف دهان و حلق و زبان، دو حرف ( ف و ) و ( ض س ) قابل تبدیل به همدیگر هستند. و همین رویه هم باعث ایجاد زبان ها و لهجه ها به مرور زمان می شود.
کلیدواژه ی voice از اون دست کلماتی است که نیاز به نصب درب و پنجره برای ورود به ساختمان این کلمه و بیرون زدن نور مفهوم این کلمه دارد. بر همین مبنا اگر افزونه ی حرف ( آ ) را برای این کلمه به عنوان باب ورود به کلمه و حرف ( س ) را تبدیل به حرف ( ز ) کنیم کلیدواژه ی آواز به راحتی در مفهوم این کلمه قابل رؤیت می شود.
به گونه ای که اگر بخواهیم آوای حروف و کلمات را با نوشتن به زنجیر بکشیم و آوای مادی را به آوای معنایی یا اصطلاحاً فریاد مادی را به فریاد خاموش با ایجاد سکوت تبدیل کنیم در واقع کلمات را از آواز و تلفظ انداخته ایم ولی بر مبنای قرارداد و استانداردی که برای نگارگری آنها در جوامع بشری به صورت قانون درآمده دوباره می توان آنها را با داشتن سواد خواندن به آواز در آورد و تلفظ کرد.
به گونه ای که در روند تکامل نگارگری حروف و کلمات اگر از زاویه ی قانون افزونه ها به کلمه ی وُیس حرف نفی ( ن ) را هم اضافه کنیم کلمه ی نِوُیْس و نویسه و نویسندگی و نوشتن به معنی از آواز انداختن واژه ها و ایجاد سکوت به عنوان فرصتی برای تفکر قابل رؤیت می شود.
یعنی مفهوم نویسندگی به معنی از آواز انداختن حروف در صدور واژه ها و ایجاد سکوت و به تعبیری ایجاد یک فضایی پر از فریاد خاموش جهت شنوا شدن تفکر و شنیدن سخن و آواز واژه ها می باشد. نویسنده سرچشمه ی صنف صنوف است و صدای اصناف نویسندگان هستند و صدای نویسندگان آواز واژه ها در یک فضای پر از سکوت هستند.
قانون بار منفی با افزونه ی حرف ( ن ) در بسیاری از کلمات قابل رؤیت است مثل خیل و نخیل یا شیب و نشیب یا جم و نجم یا غم و نغمه و. . . و پسوند دگی در کلمه ی نویسندگی برای ایجاد یک اسم فعال در بسیاری کلمات دیگر مشهود است مثل ؛ زیبندگی سازندگی زندگی شرمندگی رانندگی درندگی درماندگی واماندگی دوندگی دوزندگی بندگی خوانندگی و. . .
اگر هم بخواهیم از این مسیر به دنیای علم و عالم ناشناخته ها ورود کنیم مفاهیمی مثل فوض و فیض و فیزیک و وسایل و افزایش و آوِسْتَن شدن یا آبستن شدن و . . . در این کلمه قابل مشاهده می شود
و نظریه گسترش جهان و اصطلاح بیگ بنگ با کلیدواژه ی آواز مرتبط با کلمه ی آباز و باز و بسط و نهایتاً فیصله یافتن و شروع یک فصل جدید در عالم هستی قابل اثبات می شود.
همچنین این کلیدواژه اونقدر دارای پهنه و مفاهیم گسترده ای با مفهوم مشترک صوت و صدا و آواز در ابعاد کاربردی مختلف می باشد که از کلمه ی اَوِستین در لهجه های محلی مثل جیرفت و کرمان نیز به معنی رعد در اصطلاح رعد و برق رایج و دارای کاربرد انطباقی می باشد.
و. . . .
روستای سرسبز و آباد �فیروزه� که امروز جزو قلمرو کشور� ترکمنستان� می باشد, در گذشته جزو قلمرو ایران بوده و عده ای از کرمانج های سلحشور از تیره جلالی در آن سکنی داشتند و به کار کشاورزی و دامداری زندگی می گذراندند. در زمان حکومت �ناصرالدین شاه� روستای �فیروزه� طبق معاهده ای که در روستای � آخال� بسته شد و به نام �معاهده آخال� نامیده شد به کشور روسیه واگذار گردید.
... [مشاهده متن کامل]
کردان جلالی از این معاهده ننگین به خشم آمدند و حاضر به ترک دیار آبا و اجدادی خویش نشدند. ابتدا به جهت اعتراض به حاکم قوچان ( سردار شجاع الدوله زعفرانلو ) مراجعه کرده اما سردار شجاع الدوله گفتند قراردادی است که بین شاه ایران و روسیه بسته شده و از دست ما کاری ساخته نیست شما باید� فیروزه� را ترک کرده و به شهرهای شمالی خراسان بروید و آنجا به شما جهت زندگی زمین و مکان خواهند داد.
کردان� فیروزه� به نزد سردار �سهام الدوله مفخم بجنوردی� آمده و عرض حال نمودند. جوابی شنیدند که حاکم بیان نموده بود اما � سهام الدوله مفخم� گفت چند روز دیگر �ناصرالدین شاه� برای زیارت به مشهد می رود, قرار است چند روزی در بجنورد بماند من ترتیبی خواهم داد تا با شاه ملاقات کرده و اعتراض خود را به حضور شاه برسانید. نمایندگان مردم �فیروزه� واگذاری ملک آبا و اجدادی خود به بیگانگان را به شاه عنوان نمودند, اما شاه گفت معامله ای است که انجام شده و شما باید � فیروزه� را ترک کنید.
مردان با غیرت �فیروزه� تصمیم گرفتند با تعداد اندک و مختصر ساز و برگ نظامی که همراه داشتند با ارتش مسلح �روسیه� پیکار کنند و تا زمانی که زنده هستند از آب و خاک مقدس خود دفاع نمایند. چنین کردند و به فرماندهی سردار شجاع ایرانی, � سردار عیوض خان� که در کنار او � سردار دردی� و � سردار آراز� نیز حضور داشت به مقابله با ارتش تزاری پرداختند تا آخرین قطره خون از تمامیت ارضی خود دفاع نموده و سرانجام همگی در راه دفاع از وطن جان باختند و حماسه ماندگار � سردار عیوض خان� شکل گرفت.
می گویند همسر شجاع � سردار عیوض� به نام � تیفه گل� ( تحفه گل ) که پس از کشته شدن مردان �فیروزه� سرپرستی مردم � فیروزه� را بر عهده گرفت, شعر زیبای � سردار عیوض خان� را سرود و �بخشی ها� ( نوازنده ) با آهنگ زیبایی که بر شعر نهادند نام و یاد این جانبازان میهن را جاودانه کردند.
و اما تحلیل و تفسیر کلمه ی عِیوَض را اگر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات بخواهیم تفسیر کنیم کلیدواژه ی عِیْوَض با گویش کرمانجی از طریق قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری حروف و کلمات و با ریخت و نگارش اِیْوَز مرتبط با کلمه ی آوازه به معنی پر آوازه و دارای شهرت می باشد.
کلمه ی عِیْوَض در واقع مرتبط با معنا و مفهوم کلمه ی معاوضه و تعویض می باشد.
هر چند کلمه ی تعویض با اصطلاح معاوضه نمودن نیز از طریق قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری کلمات از جهت موازی بودن ارزش دو چیز جهت معاوضه نمودن و ایجاد مواسات دارای معنا و مفهوم می باشد.
ولی مسیر و جهت جریان مفهوم کلمه ی اِیْوَز که قابل نگارش با ریخت اِیْوَس نیز می باشد به سمت مفهوم آوازه با تعریف غیرانطباقی آن به معنی شهرت جریان پیدا می کند.
مسیر جریان ایجاد و پیچ و تاب کلمه ی آوازه در آبراه سیال حروف را هم اگر بخواهیم از طریق کلمات هم خانواده خودش دنبال کنیم کلمه ی آواز مشهودترین کلمه در ساختمان کلمه ی آوازه می باشد.
کلمه ی آواز نیز با توجه به پیشینه و تاریخچه مشترک زبان ها در جوامع انسانی و در زبان انگلیسی مرتبط با کلمه ی evoice و کلمه ی voice با ریخت دیگر آن در زبان عربی، فویظ و تلفظ و لفظ و در زبان فارسی کلمه ی واژه با اصطلاح واژگان مرتبط می باشد.
چنانچه بخواهیم شرح حال مفصلی از معنا و مفهوم کلمه ی آواز و تلفظ و واژه داشته باشیم بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
اَوِستا ؛ کلمه و کلیدواژه و کهن واژه ی اَوِستا که نام یک کتاب در فرهنگ و تمدن ایران باستان می باشد و فلسفه ی وجودی کتاب هم بر مبنای زنجیر نمودنِ آواز کلمات و ثبت علوم و مفاهیم از طریق نگارش حروف و کلمات می باشد.
بر همین مبنا علت نامگذاری کلمه ی اَوِستا برای این کتاب در فرهنگ ایران باستان مرتبط با مفهوم آوا آواز واژه وُیْس voice لفظ تلفظ و. . . می باشد.
یعنی کلمه ی اَوِستا در قانون و قواعد ایجاد کلمات قابل تبدیل به کلماتی از قبیل ؛ اَوِزتا آوازتا آواژتا مرتبط با مفهوم آواز و علم واژه ها و کلمات بوده است.
اگر رد کلمه ی آواز و واژه را در زبان انگلیسی امروزی بزنیم کلمه ی voice با نگارش فارسی وُیْس و وُیْز و آواز مرتبط با مفهوم صوت و صدا نمایان و قابل مشاهده است.
در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوای حروف جهت ایجاد کلمات در ابعاد و موقعیت های کاربردی مختلف، حرف ( ف و ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند یعنی در مفهوم کلمه ی وُیْس و آواز و واژه مفهوم لفظ و تلفظ و به فِیْض رسیدن و مستفیض شدن و استفاده کردن وجود دارد.
کلا در خصوص نامگذاری ها در فرهنگ و مبحث زبانشناسی به گونه ای بوده است که نامگذاری ها مرتبط با کاربرد و کارکرد این مفاهیم منطبق بر واقیعت کار در عالم هستی بوده است مثل کلمه ی تورات که از تور کردن و کسب مفاهیم و معارف الهی دارای معنا و مفهوم می باشد.
تلفظ voice وُیسْ وُیْز آواز واژ واژه واج ؛
در قوانین نگارش و صورتگری حروف و آوای حروف با توجه به نزدیکی محل صدور آوای یکسری از حروف از ابزارهای کلامی مثل لب و دندان و سقف دهان و حلق و زبان، دو حرف ( ف و ) و ( ض س ) قابل تبدیل به همدیگر هستند. و همین رویه هم باعث ایجاد زبان ها و لهجه ها به مرور زمان می شود.
کلیدواژه ی voice از اون دست کلماتی است که نیاز به نصب درب و پنجره برای ورود به ساختمان این کلمه و بیرون زدن نور مفهوم این کلمه دارد. بر همین مبنا اگر افزونه ی حرف ( آ ) را برای این کلمه به عنوان باب ورود به کلمه و حرف ( س ) را تبدیل به حرف ( ز ) کنیم کلیدواژه ی آواز به راحتی در مفهوم این کلمه قابل رؤیت می شود.
به گونه ای که اگر بخواهیم آوای حروف و کلمات را با نوشتن به زنجیر بکشیم و آوای مادی را به آوای معنایی یا اصطلاحاً فریاد مادی را به فریاد خاموش با ایجاد سکوت تبدیل کنیم در واقع کلمات را از آواز و تلفظ انداخته ایم ولی بر مبنای قرارداد و استانداردی که برای نگارگری آنها در جوامع بشری به صورت قانون درآمده دوباره می توان آنها را با داشتن سواد خواندن به آواز در آورد و تلفظ کرد.
به گونه ای که در روند تکامل نگارگری حروف و کلمات اگر از زاویه ی قانون افزونه ها به کلمه ی وُیس حرف نفی ( ن ) را هم اضافه کنیم کلمه ی نِوُیْس و نویسه و نویسندگی و نوشتن به معنی از آواز انداختن واژه ها و ایجاد سکوت به عنوان فرصتی برای تفکر قابل رؤیت می شود.
یعنی مفهوم نویسندگی به معنی از آواز انداختن حروف در صدور واژه ها و ایجاد سکوت و به تعبیری ایجاد یک فضایی پر از فریاد خاموش جهت شنوا شدن تفکر و شنیدن سخن و آواز واژه ها می باشد. نویسنده سرچشمه ی صنف صنوف است و صدای اصناف نویسندگان هستند و صدای نویسندگان آواز واژه ها در یک فضای پر از سکوت هستند.
قانون بار منفی با افزونه ی حرف ( ن ) در بسیاری از کلمات قابل رؤیت است مثل خیل و نخیل یا شیب و نشیب یا جم و نجم یا غم و نغمه و. . . و پسوند دگی در کلمه ی نویسندگی برای ایجاد یک اسم فعال در بسیاری کلمات دیگر مشهود است مثل ؛ زیبندگی سازندگی زندگی شرمندگی رانندگی درندگی درماندگی واماندگی دوندگی دوزندگی بندگی خوانندگی و. . .
اگر هم بخواهیم از این مسیر به دنیای علم و عالم ناشناخته ها ورود کنیم مفاهیمی مثل فوض و فیض و فیزیک و وسایل و افزایش و آوِسْتَن شدن یا آبستن شدن و . . . در این کلمه قابل مشاهده می شود
و نظریه گسترش جهان و اصطلاح بیگ بنگ با کلیدواژه ی آواز مرتبط با کلمه ی آباز و باز و بسط و نهایتاً فیصله یافتن و شروع یک فصل جدید در عالم هستی قابل اثبات می شود.
همچنین این کلیدواژه اونقدر دارای پهنه و مفاهیم گسترده ای با مفهوم مشترک صوت و صدا و آواز در ابعاد کاربردی مختلف می باشد که از کلمه ی اَوِستین در لهجه های محلی مثل جیرفت و کرمان نیز به معنی رعد در اصطلاح رعد و برق رایج و دارای کاربرد انطباقی می باشد.
و. . . .