( سرداحة ) سرداحة. [ س ِ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) یکی سرداح بمعنی درختان طلح. || زمین هموار. ( از اقرب الموارد ). || زمین جای نرم که گیاه روید بر وی. ( منتهی الارب ). جایگاه نرم که گیاه نصی در آن روید. ( از اقرب الموارد ). || شترماده بزرگ یا فربه پرگوشت. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). و رجوع به سرداح شود.